Page 72 - Untitled
P. 72
همهی مردم ایران در جنگ سهمی داشتند .یک نشریه فرهنگی ترویجی بهداری رزمی دفاع مقدس و مقاومت
نفر که در جبهه بود ،ده نفر پشت جبهه او را نگه
میداشتند
همــان روزهای اول که زیر چادر عمــل میکردیم تا وقتی که
بیمارســتان حضرت فاطمه (س) ،مستحکمترین بیمارستان
در زمان جنگ ،ســاخته شد ،این ایده وجود داشت که وقتی
نمیتواننــد مجــروح را به ســرعت به ما برســانند ،ما نزدیک
مجروح برویم.
یادم میآیــد موقعی که گزارشــی تحت عنــوان casualties
« war for care Intensiveرسیدگی حداکثری به مصدومان
جنگی» را در سمیناری خارج از کشور مطرح کردیم ،بچههای
ســپاه گفتند اطلاعات جنگی ما را بــه خارجیها دادید .به 70
آنها گفتم نگران نباشــید چون این سیســتم را فقط ایرانیها
میتوانند پیاده کنند ،به این دلیل که هیچ پزشک خارجیای
حاضر نیست زیر تیر مستقیم و خمپارهی دشمن کار کند .در
زمان جنگ امریکا با صدام ،یک کشتی بیمارستانی در خلیج
از آفنارجا بسلنبوددشکــهودح،دامقجلروسحهیسرااعمثلت ًا اطزوکلرکمویککبشریدادردهلویدکوبواپترهر
به
کشــتی برگردد تا درمان و جراحی شــود .این همدلی که در
زمان جنگ در ایران وجود داشــت و پزشکانی که خودشان را
مانند رزمندهها میدانســتند ،در دنیا بینظیر بود .نه قبل از
ما بود و نه بعد از ما دنیا چنین سیستم امداد و نجاتی دید .بد
نیست بدانید که روش برخورد با مجروحان که «مراقبتهای
ویژه برای مجروحان جنگ» نامگذاری شد ،پس از جنگ در
یکی از کنگرههای اورژانس و تروما در خارج از کشور گزارش
شــد و بیشــترین اســتقبال از این گزارش از ســوی پزشکان
کم بود که مثل ًا در بیمارســتان شــهدا ،بیماران همه ترخیص آمریکایی بود .این روش ATLSبه این معنی اســت که برای
میشــدند ،به جبهه میرفتیم و برمیگشتیم ،دوباره بیماران
بیمــاری که در اثر ترومــا جانش به خطر افتــاده ،در مراحل
را پذیرش میکردیم.
تیــم اضطراری ما متشــکل بود از من ،دســتیاران رشــتهی اول ،دوم ،سوم و ...باید چه اقدامهایی انجام داد .این روش
تخصصی جراحی ،متخصص بیهوشــی ،کمــک جراح و ...و
افــراد داوطلبی که ما را به جبهــه میبردند .فرمهای اعزام را اکنون بــه عنوان یک دورهی آموزشــی رســمی در جامعهی
گهرمفتانمدض،ادشیــگردهمندتر اظرخاتمیارضام گیذاحکشــمتنهمبانویدنم.دمتاثل ًهاروقوتقیت تساماعتس
11شب با من تماس میگرفتند 12 ،شب به سوی منطقهی جراحان امریکا به پزشکان آموزش داده میشود.
عملیاتــی حرکــت میکردیــم و تمام دســتیارانم هــم اعزام
میشدند .در آنجا همزمان در هشت اتاق عمل میتوانستیم تیمهای اضطراری و جبهه
جراحی کنیم ،چون همانطور که گفتم ،توانمندی دستیارانم دکتــر حســنتاش آماری را جمــع کرد که نشــان میداد ما
حدود 27مــاه را در جبهه گذراندهایم .یعنی به محض اینکه
میخواست عملیاتی شروع شود ،برای جراحی میرفتیم .به
نظرم من و تیمم در کل حملهها حضور داشــتیم .میرفتیم،
جراحی میکردیم و برمیگشــتیم و درمــان مجروحان را در
بیمارستان شهدای تجریش ادامه میدادیم .آنقدر هم پزشک