Page 55 - Untitled
P. 55
فروردینماهسال1364داوطلبانهبهجاییکنفرپزشکیار ،خاکریزبردهبود.
به سایت موشکی هاگ در جزیرهی مجنون رفتم .این سایت بــه راننــده گفتــم آمبولانــس را بیــاور .همزمــان نگاهم
آمــادهیعملیاتبــودوگلولههایتــوپدرنزدیکیمافرود بــه آمبولانــس افتــاد و دیدم بمبــی منفجر شــده و تمام
میآمدند .ما در بهداری یــک آمبولانس با راننده و مقداری شیشــههای آمبولانس را شکسته .ستون عقب و در عقب
دارو داشتیم که در سولهی بهداری قرار داشت .ساعت دوی ســوراخ سوراخ شــده بود .نگاهی به چرخهای آمبولانس
بعدازظهرفردایروزیکهبهآنجارسیدم،هواپیماهایعراقی انداختم .دیدم پنچر نشده است .راننده هم که آمبولانس
بهاینسایتحملهکردند.حملههواپیماهایدشمنبرقآسا را روشن کرد ،دیدیم موتور ماشین سالم است.
عقــب آمبولانــس پــر از تمام ســایت در دود و آتش بــود و هنوز انفجار بود .بمبهای پانصد پوندی
خردهشیشــه شــده بــود. صورت میگرفت .در این لحظه صدایی شنیدم و هزار پونــدی ،راکت و بمب
تشک را پشــت و رو کردم و خوشــهای ضدنفــر ،آن قدر
شیشــهها را کف آمبولانس که آمبولانس صدا میزد پشت سر هم میآمد که سه
بارمنورانندهیآمبولانسکهمیخواستیمبهجایامنیدر ریختم و به طرف مجروح راندیم .ترکشــی پوست شکمش
نزدیکیخودمانبرویم،باغرشهواپیماهامجبورشدیمکف را دریده و تمــام رودههایش بیرون ریخته بود .ترکشهای
سولهدرازبکشیم.بارچهارمبهداخلسنگرپریدیموبالاخره داغ ،رگها را سوزانده بود و مجروح خوشبختانه خونریزی
صدای هواپیماها قطع شــد .من با احتیاط از سنگر بیرون نداشــت .او را از آن ســنگر انفرادی بیرون کشیدیم و روی
آمدم .تمام ســایت در دود و آتش بــود و هنوز انفجار صورت برانکارد گذاشتیم و مقداری گاز پانسمان روی رودههایش
میگرفت .در این لحظه صدایی شــنیدم که آمبولانس صدا قــرار دادیــم و به همراه چنــد مجروح دیگر بهســرعت به
بکیرمدایرمس.ــمتاسنتقییمص ًاحبرهایاتایقکهعمدرلهتمحاوینلنزدشیدکادییبمو ود،برمگنتشلتقیمش. میزد.دویدمبیرونودیدمدژبانمیگویدکهیکیازسربازان
نگهبان مجروح شــده .دژبان زخمی را داخل ســنگری در
شماره پیاپی /12سال /7شماره /1تابستان 1403
53